برف می بارید و ما خاموش،
فارغ از تشویش،
نرم نرمك راه می رفتیم.

برف می بارید و ما آرام،
گاه تنها، گاه با هم، راه می رفتیم.
چه شكایت های غمگینی كه می كردیم،
یا حكایت های شیرینی كه می گفتیم.

.

.

.

شعر برف از مهدی اخوان ثالث از دفتر شعر آخر شاهنامه.

 

 

۲۸آذر۱۳۹۹ روستای افجه، دشت هویج